جنگ يا دفاع مقدس؟
محمد دروديان
با گذشت سالها از زمان تجاوز عراق به ايران، همواره در سالگرد اين واقعه تاريخي و سرنوشتساز، همچنين در مناسبتهاي مربوط به آن، دو موضوع بيش از ساير موضوعات طرح ميشود: نخست علل آغاز جنگ و ديگري، واكنش ايران به جنگ و شكلگيري دفاع كه به عنوان نتيجه يا دستاوردهاي مقابله با تجاوز عراق، طرح ميشود. دو موضوع يادشده بسيار مهم است، زيرا علاوه بر اينكه امكان فهم از واقعيات تاريخي- راهبردي را فراهم ميكند، براي استفاده از تجربه جنگ در شرايط مشابه كاربرد دارد. در عين حال در مباحثي كه طرح ميشود، علت آغاز جنگ، بيش از مساله دفاع و شكلگيري آن مورد توجه قرار دارد. اين موضوع از نظر تقدم حمله بر دفاع، قابل توجيه است، به اين اعتبار كه اگر جنگ آغاز نميشد، مفهوم و عملِ دفاع شكل نميگرفت وبا همين منطق، ميتوان به ضرورتهاي آمادگي بازدارندگي و دفاعي در آينده هم نظر كرد. اما به دليل اهميت موضوع دفاع در جنگ و در استقرار سامان قدرت سياسي، نظامي و امنيتي در ايران، همچنين تامين ثبات سياسي در كشور، مساله دفاع بايد بيش از آنچه طرح شده، مورد توجه قرار بگيرد. احتمالا يكي از دلايل كاهش توجه به اين مساله در مقايسه با بررسي علل وقوع جنگ، علاوه بر تقدم وقوع جنگ بر دفاع در برابر تجاوز كه به آن اشاره شد اختلافنظر در مورد چگونگي و نتايج دفاع در برابر تجاوز عراق است. مناقشه درباره نقش ارتش و سپاه و بسيج در واكنش به حمله دشمن و مهمتر از آن، نسبتِ ميان دفاع و موفقيت آن، با توجه به اشغال 20 هزار كيلومتر از سرزمين ايران، به مدت 20 ماه، در پيدايش نگرش كنوني تاثيرگذار بوده است. منطق بررسي دفاع و عملكرد جامعه ايران و نهادها در برابر تجاوز دشمن، تابع اهميت مساله جنگ است.بنابراين تقديس دفاع و استفاده از عنوان «دفاع مقدس» براي تاكيد بر اهميت دفاع، به تنهايي كافي نيست. مساله جنگ را بايد به عنوان يك «مساله استراتژيك» در درون مناسبات تاريخي- سياسي ايران و عراق و تأثير شرايط و موازنه نظامي بر تصميمگيري عراق براي حمله به ايران، مهمتر از آن، ناتواني ساختار سياسي و نظامي در ايجاد تمهيدات لازم براي ايجاد بازدارندگي، مورد بررسي قرار داد.
ضرورت دفاع در برابر تجاوز عراق، هويت و اراده جامعه ايران را براي صورتي از «بودن» در جهان معاصر و در منطقه و ايران با تاسيس صورت جديدي از قدرت آشكار كرد كه جامعه ايران همچنان در امتداد آن در حركت است. به همان ميزان كه شرايط ايران پس از پيروزي انقلاب در تصميمگيري عراق و حاميانش در حمله به ايران موثر بود و همين ملاحظه موجب پيوستگي نظريه جنگ با انقلاب شده است، مهمتر از آن، منطق پيوستگي اين نظريه را بايد در شكلگيري قدرت دفاعي در ايران، با تامين ثبات سياسي و گسترش قدرت دفاعي-تهاجمي مشاهده و صورتبندي كرد.
آنچه ميان ايران و عراق به مدت 8 سال جريان داشت، جنگ بود و به همين دليل در جامعه ايران به عنوان «جنگ تحميلي» مورد شناسايي و تاكيد قرار گرفت. آنچه جامعه ايران در برابر جنگ به مدت 8 سال انجام داد، دفاع بود كه قابل تقديس است. بنابراين دفاع مقدس ناظر بر عملكرد جامعه ايران در برابر جنگ است، اما پژوهش و نقد و بررسيهاي تاريخي، سياسي، نظامي و راهبردي بايد در مورد مساله جنگ ايران و عراق صورت پذيرد تا دستاوردهاي آن براي بازدارندگي از جنگ، همچنين دفاع در صورت جنگ مجدد، مورد بهرهبرداري قرار بگيرد.